تفاوت بین زن و مرد

مطالعه و بررسی تفاوت های زن ومرد،یکی از موضوعات دائمی ذهن بشر و پژوهش های محققان بوده است.

در ادامه تفاوت میان زن و مرد را در بعضی از دیدگاه ها بررسی میکنیم:

جایگاه زن و مرد از دیدگاه های مختلف

در آموزه های اسلامی و در میان متفکران مسلمان،نگاهی متفاوت به زن و مرد و استعدادها و جایگاه ارزشی آنان شده است.بر اساس آموزه های اسلامی،زن و مرد حقیقت و سرشتی واحد دارند،یعنی گوهر وجودی و انسانی آنان تفاوت ندارد.

هنگامی که خداوند طرح کلی خلقت انسان ها را میریخت،اهدافی داشت که جز با آفرینش دو صنف

(زن ومرد) محقق نمیشد.برای تحقق این اهداف استعداد های ویژه ای به زن و مرد داد تا هر یک ویژگی ها و گرایش های خاصی در خود  بیابند و به سوی نقش های ویژه متمایل شوند و در راستای تکمیل یکدیگر گام بردارند،از این رو،برای تحقق این اهداف،حقوق متفاوت و وظایف متفاوت و نقش های متفاوت برای آنان در نظر گرفته شد.بنابراین،نظام تکوین عالم همسو و هماهنگ با نظام ارزشی و نظام حقوقی است،از اینجا معلوم میشود که تفاوات های تکوینی صرفا سندی بر کارایی های گوناگون در عرصه های مختلف حیات بشری است و نباید به ارزش گذاری های متفاوت بینجامد.

شناخت تفاوت های زن ومرد و آگاهی از روانشناشسی زن و مرد ، این امکان را به وجود می آورد که نقش ها و وظایف هر یک از آنان متناسب با استعداد ها و ظرفیت های شناختی،عاطفی و رفتاری آنان ;واگذار شود

زن بنا به روایت تاریخ،اسناد و نوشته های کهن در بیشتر جوامع از حقوق انسانی همچون حق مالکیت،حق انتخاب همسر،حق تحصیل،و حق ارث و … محروم بوده و در ایران پیش از اسلام نیز مطلقا فرمانبردار مرد بوده و شخصیت حقوقی نداشت و جز اموالی بود که در معرض خرید و فروش ;قرار میگرفت

در مذاهب آسمانی نگاه متفاوتی به زن و خانواده شده است.در پاره ای از ادیان،تصویر صائب و خوش بینانه ای از زن به دست نداده اند.اختلاف جدی ادیان و مذاهب در رابطه با زن و توانمندی های او به مبانی و جهان بینی ادیان مربوط میشود.در این زمینه،نگاه قرآن کریم تفاوت آشکاری با تورات و انجیل ;دارد

نظریه فروید نشان میدهد که زن و مرد از نظر شخصیتی در فرایند تحولی متفاوتی قرار میگیرند.زنان هرگز توان عبور از مشکلات ادیپی و اضطراب اختگی را ندارند به همین دلیل،فرامن یا پایگاه اخلاقی آنها تحول یافتگی کمتری داشته و کمتر درونی میشود،بنابراین،احساس حقارت و حسادت بیشتری دارند.فروید معتقد است که این قوی بودن فرامن منجر به قوی شدن اخلاق در مردان نسبت به زنان میشود.

نظریه یونگ

یونگ از جمله نظریه پردازان معاصر با فروید بود که نظر متفاوتی درباره جنسیت مطرح کرد.او معتقد است اساسا انسان موجودی دو جنسیتی است که غلبه جنسیت در برخی مردانه و در برخی زنانه است.او با طرح مفهوم کهن الگو ها و تاکید بر کهن الگوی انیما (جنبه زنانگی مرد) و انیموس (جنبه مردانگی زن) ، تفاوت جنسیتی را بسیار اساسی دانست و بنابراین،به ناهشیاری جمعی نسبت داد.اگر فرض یونگ را بپذیریم تفاوت نقش ها میان زن و مرد بنیادین و غیرقابل تغییر است در واقع،هر انسانی یک هویت جنسی اصیل و یک هویت تبعی دارد که ابتدا از آن گریزان است،اما با تحول به سمت فردیت و با رشد <<خود>>،این دو جنبه با هم وحدت پیدا میکنند.بر اساس نظر یونگ این جنبه از شخصیت اثر قابل توجهی در تنظیم عاطفی دارد.

رابطه جنسیت و هوش

هیچ نوع شواهدی در تایید این فرضیه که زنان به لحاظ هوش عمومی کمتر از مردان هستند وجود ندارد و پژوهش ها در اصل همواره نشان داده اند که هیچ نوع تفاوت جنسیتی در هوش عمومی وجود ندارد.

توانایی حافظه و جنسیت

پرسش اساسی این است که آیا زنان و مردان در یادسپاری و یادآوری اطلاعات با هم تفاوت دارند؟

آیا زن و مرد در یادآوری حوادث خاص و یا اطلاعات خاص متفاوتند؟

مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه ها متفاوت است.دیدگاه رایج این است که میان زن و مرد در کلیت توانایی حافظه تفاوتی ندارند، اما هر یک از آنها در بعد خاصی برتری دارند همچنین،دختران در انواع توانایی های مربوط به حافظه،مانند حافظه بصری،حافظه بصری-فضایی،حافظه کلامی،تداعی حافظه مقطعی،همچنین سرعت انجام تکالیف پردازشی ادراکی قوی تر هستند.در مقابل،مردان و پسران در زمینه دانش عمومی ، هم در جمعیت عمومی و هم در جمعیت دانشجویی بر دختران و زنان برتری دارند. مک کریری و چریسلر پس از جمع بندی پژوهش های مختلف در زمینه تفاوت میانگین ها و واریانس های تست های هوش،به این نتیجه رسیدند که میان میانگین تست های هوش در زن و مرد تفاوت معناداری دیده نمیشود،اما در نمونه های های غیر معرف (پژوهش هایی که روی نمونه هایی انجام شده است که معرف جامعه مورد نظر نیست و نمیتوان نتایج آن رابه آسانی تعمیم داد)، گزارش هایی در زمینه برتری مردان و پسران در هوش کلی گزارش شده است.

تفاوت های جنسیتی در روابط

افزون بر اینکه میان زن و مرد در روابط کلامی و غیر کلامی تفاوت است،بین هر گروه جنسیتی نیز میتوان تفاوت های فردی وسیعی مشاهده کرد،برای نمونه زنان از نظر محدوده فضای شخصی،حالات بدنی،خیره شدن،حالت های چهره و توانایی رمزگردانی با یکدیگر تفاوت دارند.این تفاوت های بین جنسیتی آنقدر وسیع است که احتمالا شما زنانی را دیده اید که از لحاظ سبک ارتباطی از متوسط مردان،مردانه تر هستند.برای نمونه،شما ممکن است زنانی را بشناسید که به ندرت لبخند میزنند یا احساسات شما را تا زمانی که به زبان نیاورید درک نمیکنند.

از این رو،بر خلاف اساسی بودن تفاوت های فردی،لازم است که تفاوت های جنسیتی را در برخی از انواع ارتباطات کلامی و غیرکلامی توضیح داد.به ویژه مردان غالبا پر حرف ترند،بیشتر صحبت گوینده را قطع میکنند،محدوده فضای شخصی آنها گسترده تر است،از حالت های بدنی راحت تری استفاده میکنند،کمتر خیره میشوند،کمتر لبخند میزنند و در رمزگردانی حالت های چهره دیگران مهارت کمتری دارند.با توجه به این تفاوت های جنسیتی وسیع،منطقی است انتظار داشته باشیم که نظریه پردازان توضیحات نظری منسجمی در این موارد در اختیارمان بگذارند.اما این گونه نیست و وقتی به مباحث نظری در این باره پرداخته میشود،نظریات منتاقضی مشاهده میشود.

پرخاشگری در کدام جنس پررنگ تر است؟

با توجه به نتایج متفاوت تحقیقات در رابطه با نقش جنسیت در پرخاشگری و با توجه به مشترک بودن زن و مرد در برخورداری از استعداد پرخاشگری،به نظر می آید که اصل پرخاشگری در زن و مرد تفاوت چندانی ندارد،ولی نمود های پرخاشگری به دلایل شرایط جسمی،عاطفی،باورهای فرهنگی، هنجارهای اجتماعی،الگو های رسانه ای،کیفیت و شرایط یادگیری و…متفاوت است.

نتیجه گیری

افزون بر تفاوت در ظرفیت های روان شناختی و تلاش های افراد که باعث برتری و سبقت میشود،برخی از ویژگی ها تناسب بیشتری با جنسیت خاص دارد.فقدان یا ضعف برخی از صفات اخلاقی در زن یا مرد ،انحصارا معلول ضعف آن جنس نیست،بلکه در راستای شکل گیری نظام احسن و در راستای تدبیر بهینه و مطلوب است،برای نمونه،ضعف غیرت در زنان و برتری عفت در آنان دال بر ضعف یا قوت زنان نیست،بلکه در راستای شکل گیری نظام اجتماعی و خانوادگی عقلانی و حکیمانه است.