انسان به عنوان موجودی اجتماعی تلقی میشود و در زندگی اجتماعی خود سعی میکند چند وجه از رفتارهای فردی خود را نشان دهد و گاهی در انبوهی از جمعیت و گاهی در انزوا و تنهایی به عنوان عنصری از یک جامعه انسانی رفتارکند.جامعه اجتماعی انسانها با ارتباط میان هم معنا پیدا میکند چرا که کلیت ارتباط میان یکدیگر ضروری است.
در طول تاریخ بشریت حتی در زمانی که انسانها در غار زندگی میکردند و با ساده ترین ابزار شکار میکردند و زنده میماندند هم نوعی ارتباط تصویری وجود داشت و به صورت نقاشی و طرحهای بر رودیوار منظور خود را میرساندن.
اکثر روابط اجتماعی معمولا بین دو همجنس صورت میگیرد که یک نوع مسئله عادی به شمار میرود اما امروزه با گذشت زمان و تغییرات فرهنگی و اجتماعی روابط بین جنس مخالف بیشتر به چشم میخورد.
روابط جنس مخالف باهم در طول تاریخ بشر دورههای متضاد و گاه تعاملات انسانی بوده است، دلیل اصلی این که نمیتوان جامعه را به دو بخش زنان و یا مردان تقسیم کرد این است که هر دو جنس سیر تکامل تاریخی خود را در کنار همدیگر طی کرده اند.
تغییر روابط در ایران پس از انقلاب
کشور ایران با بافت سنتی و فرهنگ سنتی که دارد دیرتر از جامعه غربی تن به این تغییرات امروزه داد؛ با عوض شدن و تغییرات سیاسی اجتماعی و شکسته شدن نظام های ارزشی در اکثر خانوادهها شکل دیگری از روابط در ایران شکل گرفت.
جامعه ایران بعد از انقلاب با روشنفکرانی رو به رو شد و به همین ترتیب انتظارات مردم تغییر کرد و در پی همین انتظارات آزادیهایی برای دختران و پسران ایجاد شد.
دختران و پسران دیگر به سختی حاظر بودند تن به ازدواج سنتی و به همین روشهای مرسوم تشکیل خانواده بدهند.حضور دختران در جوامع، ادامه تحصیل، اشتغال باعث برقراری روابط خارج از چارچوب خانواده و یا ازدواج شده است.با تغییر سنتها و شکل خانواده، باعث فاصله عمیقی بین پدر و مادرها و فرزندان افتاده و خانواده قادر به درک فرزند خود نیست.
ارتباط میان دختر و پسر که در طول زمان، رفتار و گفتارشان باهم تغییر میکند و باعث صمیمیت کلامی و احساسی میشود را رابطه میگویند. در کشور ایران اما هنوز چهارچوبی برای اینگونه رفتارها و ارتباطات در نظر گرفته نشده است، چرا که ایران نه آن کشور سنتی گذشته است و نه این مسئله را مانند کشورهای غربی پیش و پاافتاده و بی اهمیت میداند. نداشتن چهارچوب درست در روابط باعث شده کسانی که در این نوع روابط افراط میکنند و یا خانوادههای سنتی دارند بیشترین آسیب را ببینند، آسیبهایی مثل: دختران فراری، عدم رغبت به تشکیل خانواده و مسولیتپذیری.
در عشقبازیهای خیابانی قبل از ازدواج افراد دائما از برملا شدن ارتباط خود و تاثییر گذاری در روابط آینده خود هراس دارند، دائما نگران بود و استرس داشتن بر بهداشت روانی تاثییر میگذارد.
بستر اجتماعی یکی از عوامل مهم آشنایی و بروز چنین روابطی است و دختران و پسران با گذراندن دروران بلوغ برای اثبات این امر که دیگر بزرگ شدهاند تن به چنین روابط بیچارچوب میدهند و خود را در معرض آسیبهای زیادی قرار میدهند.روابط کنترل نشده جنسی و نداشتن شناخت کافی از یکدیگر باعث اکثر بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز و بسیاری از عفونتها و در صورت بارداری فرد، سقط جنین غیراصولی و غیر بهداشتی میشود.
دختران و پسرانی که باهم ارتباط دارند و درگیر ارتباط جنسی کنترل نشده ای هستند، با ترک رابطه و ازدواج آنها در آینده، دچار عذاب وجدان میشوند چرا که تمام نیازهای جنسی، عاطفی و روانی خود را فبلا با شخص دیگری رفع کرده اند و اکنون با رفع نشدن هر کدام از نیازها،همسر خود را با آن فرد مقایسه کرده و باعث رنجش و مقایسه میشود.
رابطه جنسی در این روابط دخیل است و یکی از مهمترین دلایل تشکیل و ادامه رابطه میباشد. پیام این روابط عشق و دوستی است و با یک رابطه بین دو همجنس متفاوت است.در کشور ایران سن ازدواج به دلایل مختلفی بالا رفته است و بیشتر جوانان ترجیح میدهند نیازهای جنسی و عاطفی خود را به شکل دیگری رفع کنند.زیادهروی در ارضای غریزه جنسی موجب ارضای کامل نمیشود و بسیار آسیبزا است.
در این نوع ارتباطات بیشترین آسیب متوجه زنان میشود و با برقراری رابطه جنسی در آینده مشکلات روانی و روحی بسیاری برای زن بوجود میآورد. ایران کشوری است که اساسا در بسیاری از موارد سنتی فکر میکند و ارتباط و روابط جنسی برای دخترا را پیش از ازدواج امری ناپسند میداند و در برخی مناطق با افشای روابط موجب مرگ زن میشود.در صورت اتمام رابطه، زنان بیشترین آسیب عاطفی را میبینند چون اکثرا خواهان ادامه ارتباط هستند و از طرفی هم امکان ازدواج وجود ندارد. “مردان در دنیای عشق امیدوارند که قلب زن برای اولین بار به روی آن گشوده شده و زنان آرزومند هستند که آخرین شخصی باشند که در قلب مردان رسوخ کرده باشند” که این انر با روابط آزادانه منافات دارد.
اگر پس اتمام رابطه فرد را مورد روان درمانی قرار بگیرد متوجه آسیبهای روانی درون فرد میشوید، این روابط بدلیل نافرجام بودن خلاهای عاطفی ایجاد میشود و فرد مجددا برای فراموش کردن خلا عاطفی وارد رابطه دیگری میشود، وقتی رابطه طولانی تر باشد عموما به آن میگویند اعتیاد رابطه و روانپزشکان طول درمان تعیین میکنند تا خلا ناشی از این ارتباط عمیق رفع شود.
در صورت شکل گیری ارتباط به صورت اینترنتی ممکن است بسیاری از اطلاعات ارائه شده درست نباشد، ممکن است ارتباط از حالت مودبانه خارج شود و فرد را دچار احساسات کنترل نشده کند. در دوستیهای اینترنتی به دلیل دسترسی به شبکه اینترنت و ارتباط از طریق ایمیل امکان هک و سواستفاده از طرف فرد مقابل فراهم میشود. در بعضی موارد یکی از دو نفر بسیار دلبسته و یا شیفته میشود و در ملاقات حضوری، با دیدن و آشنایی نزدیک و متفاوت بودن و هر نوع مغایرت رفتاری و یا ظاهری، فرد دچار افسردگی و یا آسیب روحی میشود.
در صورتی که با فردی که در ارتباط بودید و به شما وعده ازدواج داد اما با گذشت زمان بیوفایی کرد و تنهایتان گذاشت باید بدانید که دنیا به آخر خود نرسیده است وشما با تلاش و صبوری باید بر این احساس غم و پوچی که به سراغتان آمده مبارزه کنید و در نظر داشته باشید فراموشی فرد مورد نظر زمانبر بوده و باید به خودتان برای فراموش کردن فرد فرصت بدهید.
افرادی که قبلا یک رابطه عمیق عاطفی تجربه کردهاند و وارد یک رابطه پایدار مانند ازدواج میشوند، چند حالت وجود دارد: نخست این است که رابطه قبل را فراموش کرده و دیگر درگیر روحیات آن زمان نیست و سعی میکند با همسرش رابطه عاشقانهی جدیدی بسازد در این صورت روابط گذشته هیچ مشکلی نخواهد داشت و رابطه ازدواج پایدار و مستحکم خواهد ماند.
نوع دوم با وجود ازدواج و تمام شدن رابطه گذشته هنوز رابطه در ذهن فرد به پایان نرسیده و فرد مدام به رابطه گذشته و خاطراتشان فکر میکند و در تمام لحظه های عاشقانه ای که با همسرش دارد فرد مورد نظر را جایگزین میکند و این تصور قدرت میگیرد که با فرد مورد نظر ازدواج کرده، در صورت ادامه این تصورات هم باعث اختلال در روابط میشود و هم نوعی خیانت فکری به حساب میآید.
نوع سوم که خطرناکتر و حادتر است، دو نفر که به دلایل مختلفی نتوانستند با یکدیگر ازدواج کنند هر کدام با شخص دیگری ازدواج کرداند اما به طور پنهانی با یکدیگر ارتباط دارند و همان رابطه عاشقانه قبل را پیش میبرند، در چنین روابطی در صورت برملا شدن باعث آسیبهای شدیدی به دو خانواده میشود و گاها به درگیری و قتل ختم میشود.
باید قبول کرد امروزه در جامعه روابط پیش از ازدواج بیشتر به چشم میخورد، به همین دلیل باید با بخشی از گذشته افراد چشم پوشی کنیم تا بتوانیم در آینده رابطه پر مهر و عاشقانه ای داشته باشیم، اما چشم پوشی نه به آن معنا که سهل انگاری کنیم. تمام مراحل شناخت باید به درستی انجام پذیرد و در مواردی که فرد صرفا برای رفع خلا نبودن شخص مورد نظر تن به ازدواج میدهد باید با یک روانپزشک مشورت کرد.