چگونه هوشمندانه هدف گذاری کنیم؟

هدف گذاری هوشمند

عادت چیست؟

عادت به تعریف ساده یک نوعی از یادگیری است، که در گذشت سال‌ها و کسب تجربه در رفتار ما شکل می‌گیرد، عادت مثل یک سری پاسخ خودکار است که در موقعیت‌های خاص در اثر تکرار و تجربه می‌دهیم.

واژه عادت، فقط مخصوص رفتار ما نیست و می‌تواند افکار ما را هم در بر بگیرد، ساختار عادت رو می‌توان از دو جنبه روان شناختی و فیزیولوژیکی تقسیم کرد.

انسان برای اینکه بتواند به تمام خواسته‌‌هایش برسد، در اولین مرحله باید یک چشم‌انداز درست از اهدافش مشخص کند، اگر مسیر اهدافش بدون برنامه باشد بعد از گذشت مدتی به نتیجه مطلوب خود نمی رسد وباعث می شود انگیزه و میل رسیدن به آن هدف را از دست بدهد.

برای رسیدن به نتیجه مطلوب در ابتدا دست از سرزنش خود بردارید و به گفت‌وگوی منفی ذهن خود پایان دهید؛  مثلاً (تو هیچ وقت نمیتونی کاری رو درست انجام بدی، همیشه خرابکاری میکنی، تو بی عرضه هستی)

در قدم بعدی توانایی و ارزش‌هایمان را بشناسیم و در نظر داشته باشیم، غیر ممکن است به تمام خواسته‌‌هایمان برسیم. نیاز‌ها و اهدافتان را اولویت بندی کنید و برای پیشرفت و رسیدن به اهداف مهارت مدیریت زمان را یاد بگیریم.

یکی از دلایلی که باعث می شود ما به اهدافمان نرسیم، این است که ایده‌ای از هدف‌گذاری هوشمندانه نداریم، هدف‌گذاری هوشمندانه روشی است که امروزه در کشور‌های اروپایی و آمریکایی مورد استقبال شرکت‌ها، مدیران و کار‌کنان قرار گرفته است، روش SMART Gold Setting است، این روش هدف‌گذاری هم در جهت هدف‌گذاری فردی استفاده می‌شود و هم مدیران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

هدف گذاری هوشمند باید ویژگی‌هایی داشته باشد:

مشخص و واضح باشدSpecific
قابل اندازه‌گیری باشدMeasurable
دست یافتنی باشدAchievable
مرتبط به اهداف بلند مدت باشدRelevant
دارای بازه زمانی مشخص باشدTime Based

موارد به شرح زیر است:

  • Specific:

هدف باید معین و مشخص باشد. مثل اینکه شما در نقطه A قرار دارید و میخواهید به نقطه B برسید، اگر دقیقاً مشخص کنید که نقطه B کجا قرار دارد، باعث می‌شود که از نقطه A یک مسیر مشخص شده پیدا کنید و در راستای همان تلاش کنید، در غیر این صورت که شما تصویر مشخصی از انتهای مسیر نداشته باشید احتمال اینکه گم شوید یا راه را اشتباه بروید بسیار است.

  • Measurable:

هدف باید قابل اندازه‌گیری باشد تا بتوانیم هرماه مقایسه کنیم و مسیر پیشرفتمان را ببینیم، مثلا: اگر می‌خواهیم در طول یک سال کتاب بخوانیم باید این طور عنوان کنیم که تا انتهای سال من 10 کتاب می‌خوانم. اگر از اعداد برای اهداف استفاده نکنیم در انتهای کار معیار درستی برای ارزیابی نخواهیم داشت. یک‌سری از اهداف هستند که نمی‌توانیم به آن‌ها اعداد بدهیم مثل: بهبود روابط خانواده، برای چنین موردی هیچ اندازه و عدد مشخصی وجود ندارد، مثلا نمی‌توانیم بگوییم من 2 متر رابطه‌ام را باخانواده بهتر کردم یا 5 کیلو. برای اینگونه از اهداف راه‌حل این است که در زیر مجموعه هدف بزرگ یک تعدادی هدف کوچک قابل اندازه گیری قرار دهیم مثلا من روزی 2 ساعت با خانواده تلویزیون نگاه می‌کنم یا در طول سال یک مسافرت 2 روزه با خانواده‌ام بروم.

  • Achievable:

همانقدر که هدف گذاری درست انگیزه می‌دهد و باعث می‌شود در راستای اهداف قدم برداریم، هدف‌گذاری اشتباه دل‌سرد کننده است بیشترین درصد موفقیت در اهداف به این قسمت از هدف‌گذاری مربوط است که آیا هدف ما قابل دستیابی است؟ اگر اهداف را غیر واقعی و بلند‌ پروازانه باشد و در لیست اهدافمان از همان روز اول معلوم باشد کاملا غیر قابل دستیابی هستند، شما از اول خودتان را محکوم به شکست کردین، به همین دلیل در هنگام هدف‌گذاری مهمترین سوالی که باید از خودمان پرسید این است که آیا هدف قابل دستیابی است یا خیر؟ اهداف غیر‌واقعی و بلند پروازانه باعث استرس و ترس در ذهن می‌شوند، چون نمی‌توانید به آن اهداف برسید و برای آن تلاش می‌کنید و به همین ترتیب نتیجه ناکامی است. مثلا کسی که درآمد ماهیانه آن دو میلیون تومان است نمی تواند هدفش برای پایان سال خرید یک ماشین ششصد میلیون تومانی باشد.

  • Relevant:

هدف‌هایی که در لیست اهداف قرار دارند، باید مرتبط با اهداف بزرگ تر در زندگی باشند و با ارزش‌های شما همسو باشد درغیر این صورت احتمال رسیدن به اهداف خیلی کم است و اگر هم به اهدافتان برسید احساس رضایت نمی‌کنید. مثلا کسی که داشتن تحصیلات برایش ارزش محسوب نمی‌شود، گرفتن مدرک لیسانس برایش هدف  Relevantحساب نمی‌شود. اهداف کوچک مانند قطعات پازل هستند که با رسیدن به هر یک از آن‌ها یک قطعه از تصویر کلی ذهنتان را می‌سازید و تمام این اهداف باید با ارزش‌های شما همسو باشد.

  • Time Based:

اهداف شما باید زمان بندی داشته باشد، زمان بندی هم باید همسو با ارزش‌های شما باشد و قابلیت انعطاف‌پذیری داشته باشد تا بتوانید در طول مسیر پیشرفت خود را اندازه‌گیری کنید و متوجه شوید که با سرعت مناسب به سمت هدف حرکت می‌کنید یا خیر. همین باعث می‌شود که اگر مشکلی وجود داشته باشد در همان ماه‌های اول مشکل را رفع کنید، در نقطه مقابل، اگر در مسیر درست حرکت می‌کنید احساس رضایت و خرسندی کنید و باعث می‌شود تلاش‌تان را بیشتر کنید.

روش SMART:

بر اساس این مدل هدف گذاری شما به جای اینکه بگید تا پایان سال لیسانسم را می‌گیرم باید بگوید چهل واحد باقی‌مانده را پاس می‌کنم و مدرک لیسانسم را می‌گیرم، یا اگر اضافه وزن دارید باید به جای اینکه بگویید می‌خواهم تا آخر سال وزن کم کنم باید بگویید تا آخر سال پنج کیلو وزن کم می‌کنم.

در ابتدا شروع به نوشتن اهداف کنید، ایرادی ندارد که به صورت کلی یادداشت شود و بعد به صورت تک به تک بررسی شود و به اجزا و هدف های کوچک تر تقسیم شود.

چرخه عادت چیست؟

ذهن انسان نمی‌تواند تمایزی بین عادات خوب و بد یا ساده و پیچیده قائل شود، فقط برای نگه داشتن انرژی هر رفتاری را تبدیل به عادت میکند. به همین علت کاملا آگاهانه باید فرآیند عادت را کنترل کنیم و در ابتدا باید چرخه عادت را بشناسیم.

  • سرنخ (Trigger)

جزییات یک سری از موقعیت ها هستن که ذهن در عادت‌های قبلی با آن‌ها در ارتباط بوده است، محرک‌ها و تصویر‌ها با فرستادن فرمان به مغز، چرخه عادت را به حرکت در بیاورد.

  • رفتارها (Routine Behavior)

پاسخ‌های حقیقی ما به عادات هستند، این رفتار میتواند شامل رفتار ذهنی بوده و یا فیزیکی.

  • پاداش‌ها (Reward)

یک عادت را تقویت میکنند تا مغز برای انجام عادت وادار کند.

دیدگاهتان را بنویسید