عوامل فرهنگی افزایش سن ازدواج

گرچه کشور ما از یک فرهنگ غنی و کامل اسلامی بـرخوردار‌ اسـت‌، ولی به دلایلی همچون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم‌ رنگ‌ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل‌ در‌ ازدواج‌ و کراهت از تأخیر آن، تا حدی بین‌ جوانان‌ به فراموشی سپرده شده اسـت.  جـوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه‌ اش‌ در اولین فرصت، ازدواج و تشکیل‌ زندگی‌ بود، امروز‌ دیگر‌ این‌ گونه فکر نمی کند و حتی عده‌ قلیلی‌ زمان ازدواج را مختصّ میان سالی می دانند. بـنابراین، نـفوذ فرهنگ غربی‌ به‌ ذهن جوانان ما یکی دیگر از‌ عوامل مهم در تأخیر‌ ازدواج‌ و عدم رغبت جوانان به ازدواج‌ بموقع‌ است و ترس این وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شـود.

بـه‌ هـر‌ حال، عوامل فرهنگی را می‌ تـوان‌ از‌ سـه جـهت در‌ تأخیر‌ سن ازدواج مؤثر دانست‌:

  1. نفوذ فرهنگ آزادی جـنسی: از مـهم ترین انگیزه های ازدواج، نیاز جنسی انسان و علاقه به جنس مخالف است. بـا تـوجه بـه‌ این‌ واقعیت، اگر جامعه ای به اعضای خود اجازه دهد بدون ازدواج و پذیرش مسئولیت هایی کـه در ازدواج مـتوجه آنـان می گردد، بتوانند با یکدیگر روابط جنسی برقرار کنند، طبیعی‌ است‌ که دیگر دسـت یـابی به شریک جنسی نمی تواند انگیزه اولیه ازدواج باشد و در نتیجه، شمار زیادی از جوانان تـرجیح مـی دهـند از‌ ازدواج‌ امتناع ورزند و نیاز جنسی خویش‌ را‌ با هزینه های کمتر برآورده سازند. از این رو، بـالا رفـتن سن ازدواج در کشورهای غربی، با رشد همخانگی یا زندگی مشترک زنان و مردان‌ ازدواج‌ نـکرده، هـمراه بـوده است. بنابر گزارش «اداره آمار آمریکا»، در سال 1960 تعداد 439 هزار زن و مرد در این کشور وجود داشتند که بدون ازدواج بـا هـم زندگی می کردند و این رقم در سال‌ 1998‌ به 4.623 میلیون نفر رسید. افزون بر ایـن، مـیزان هـمسانی و سازگاری از جمله دلایلی است که بسیاری از زوج های همخانه، که بعدها با یکدیگر ازدواج می کنند، بـرای تـأخیر‌ ازدواجـشان‌ مطرح می‌ نمایند. بنابراین، فرهنگ غربی، ازدواج را مانعی بر سر راه آزادی و لذت بردن بی حـد و حـصر‌ از شهوات می داند و به همین دلیل، بنیان خانواده در غرب‌ به‌ شدت‌ متزلزل است. متأسفانه این فـرهنگ در بـین برخی از جوانان ما نفوذ کرده و آنان را از ازدواج‌ ‌‌دور‌ کرده است. برخی از جوانان امـروزی تـنها کارکرد ازدواج را «کارکرد جنسی» می‌ دانند‌ و با‌ بـرخورداری کـمابیش آزاد از تـمتّعات جنسی، نیازی در خود به ازدواج نمی بینند، مـگر آنـکه‌ به سنین بالا برسند و دیگر توان گذشته راازدست بدهند که در این صورت‌، هـمسر بـرای آنان حکم‌ پرستار‌ را خواهد داشـت.
  2. آرمـانگرایی جوانان: بـعضی از جـوانان امـروزی به علت خام و نپختگی زیادشان، کـه هـیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد، و نیز به علت عدم اعتماد بـه تـجربه های والدین‌ و قدیمی دانستن آنها، از واقـعیت های زندگی بی اطـلاع مـانده اند و در نتیجه، نمی توانند دربـاره مـوضوعی همچون ازدواج، واقعگرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال زندگی می‌ کـنند‌. ایـن طرز تفکر یکی از دو پیامد مـنفی ذیـل را دارد: یـا ازدواج نمی کنند و مـنتظر هـمسری آرمانی هستند و یا ازدواجـی از روی احـساسات می کنند که نتیجه آن شکست‌ خوردن‌ و سرخورده شدن از ازدواج است.