کودک همسری

کودک همسری پدیده‌ای است که افراد قبل از رسیدن به سن 18 سالگی وارد پیمان زناشویی میشوند، 18 سالگی حداقل سن ازدواج در قانون، بسیاری از حوضه‌های قضایی است؛ بعضا قرار داشتن در 18 سالگی شامل قانون مذکور میشود.در ایران سن قانونی ازدواج در دختران 13 سال تمام و در پسران 15 سال تمام است و برای ثبت ازدواج در سن پایین تر طبق ماده 1041 قانون مدنی با رضایت والدین و نامه دادگاه امکان پذیر است.

عموما واژه کودک همسری به دخترانی گفته می‌شود که با مردان بزرگتر و با اختلاف سنی زیاد به اجبار خانواده در خصوص سنت های قومی و قبیله ای و یا مشکلات مالی خانواده ازدواج میکنند،مثل: (دختری 9 ساله بامردی 50 ساله ازدواج کند).

کودک همسری نوعی از آسیب‌های اجتماعی است که تحت تاثیر شرایط فرهنگی و عدم حمایت قانون از کودکانی است که اغلب با اجبار والدین ازدواج میکنند.دختران در معرض بیشترین آسیب‌های روانی، جسمی و جنسی است؛ اما این اسیب فقط در خصوص دختران نیست و ازدواج پسران هم در سنین پایین باعث بسیاری از مشکلات روای و افسردگی میشود.

دخترانی که در سن پایین ازدواج میکنند با مشکلاتی مثل (خشونت جسمی و جنسی، مرگ در هنگام زایمان،افسردگی و گوشه گیری، سرطان دهانه رحم و خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی و مرگ نوزادان) دست و پنجه نرم میکنند.

کودک همسری در اروپا کمترین و در آفریقا بیشترین آمار رادارد و 60 میلیون کودک در جهان درگیر کودک همسری هستند. فقر بزرگترین دلیل ازدواج کودکان است، والدین با ازدواج کودک خود هم از خرح و مخارج مالی کودک آزاد میشوند و هم در بعضی موارد از داماد کمک مالی میگیرند، والدین در قوم و قبیله اعتقاد دارند که در ازدواج زود هنگام دختر را از بارداری و رفتارهای جنسی خارج از ازدواج حفظ میکنند.

آسیب پذیری در برابر بیماری‌های مقاربتی و سرطان رحم

دخترانی که در سن پایین ازدواج میکنند به دلیل شرایط جسمی و فیزیکی بدنشان آماده مبتدا به بیماری‌های مقاربتی هستند، در سنین پایین، واژن و دهانه رحم سلول‌های حفاظت کننده ندارد و با رابطه متعدد جنسی به راحتی آسیب میبیند، طبق آمار احتمال آلودگی دختران به آلودگی ویروس HIV بیشتر از پسران است و سن ابتلا در دختران 15 تا 24 سال است در حالی که در پسران 10 سال بعد از این آمار است، در بعضی موارد هم ویروس پاپیلومای انسانی میتواند انواع بیماری و سرطان دهانه رحم را ایجاد کند.

ازدواج با مردی که در گذشته ازدواج کرده و یا شرکای جنسی متعددی داشته میتواند بیشترین خطر را برای دختران داشته باشد و در مدت کوتاهی همسر کودک خود را آلوده به انواع بیماری‌ها کند.

دخترانی که در سن پایین ازدواج میکننده عموما در فقر مالی و بهداشتی هستند و در صورت ابتلا به هر نوع بیماری به راحتی به بیمارستان و یا بهداشت منطقه نمیتوانند مراجعه کنند.

عوارض ناشی از عدم رعایت مانند فشارخون،عفونت خون در بارداری و خون‌ریزی در زنان کمتر از 15 سال بیشترا از دخترانی است که در سنین بالاتر از 20 سال ازدواج کرده اند، در بسیاری از موارد خطر به دنیا آمدن فرزند نارس بیشتر است.

مشکل در تنظیم خانواده و بارداری ناخاسته

تنظیم خانواده بر مبنای تعریف سازمان بهداشت جهانی به این معنا است که«برنامه ریزی زوجین برای دستیابی به اهداف باروری به صورت آگاهانه، مسئولانه و داوطلبانه به منظور ارتقای تندرستی و بهزیستی خانواده»

تنظیم خانواده مهارتی است که هر زوج برای تعداد فرزند، فاصله سنی فرزندان، زمان بارداری و جلوگیری از بارداری‌های پرخطر هم برای فرزند و هم برای مادر باید کسب کنند، اما در دخترانی که در سنین کودکی ازدواج کرده هیچ فرصتی برای یادگیری این مهارت ندارند و در مواردی بارداری ناخاسته و سقط جنین اتفاق میافتد، در مواردی هم با بارداری‌های متعدد و فاصله بین بارداری کمتر از دوسال باعث افسرگی و یا مرگ مادر میشود.

خشونت فیزیکی و جنسی

براساس گزارشات، دخترانی که در کودکی ازدواج میکنند در معرض بیشترین خشونت جنسی و فیزیکی هستند که مواجهه با این خشونت ها باعث نابروری، سقط جنین ، در بعضی موارد باعث مرگ میشود.

بیشتر ازدواج‌ها با فرد بالغ صورت میپذیرد که در این صورت نمیتواندد با یک دیگر گفت‌وگو کنند و درباره نیازها و روابطشان به تفاهم برسند به همین دلیل هر بحث کوچکی باعث درگیری لفظی و فیزیکی میشود، به دلیل اینکه دختر سن کمی دارد از نظر قدرت با مرد برابر نیست و نمتواند به خوبی ازخود دفاع کند و مدام تحت خشونت خانگی قرار میگیرد.

دختران با ازدواج در کودکی دچار افسردگی و انزوا و اضطراب میشوند چرا که کودک باید با خانواده و دوستانش قطع رابطه کند و بدون تجربه نوجوانی وارد دوران جوانی میشود و مسولیت یک زندگی بر دوشش یک کودک قرار میگیرد و با مشاهده شرایط نابرابر و نداشتن حق اظهار نظر و سرکوب احساستش و ناتوانی در مهارت مذاکره و حل مشکلات، معمولا از خانه فرار ، خودکشی،  خودسوزی و یا  کشتن همسر روی می‌آورند.

محرومیت از تحصیل

پدیده کودک همسری عامل موثر در ترک تحصیل دختران است، آموزش قطعا یکی از مهم ترین عامل آموزش، کسب مهارت های مذاکره، قدرت تصمیم گیری، بالا بردن اعتماد به نفس در زندگی کمک میکند، مادرانی که تحصیلات کمی دارند کمتر به آموزش و یادگیری فرزندشان اهمیت میدهند چون خودشان درکی از تحصیلات ندارند.

آسیب‌های عاطفی و روانی

بزرگترین حسرت زنان میانسالی که در کودکی ازدواج کرده‌اند این است که هیچ وقت به شایستگی از آن‌ها تشکر و یا به سادگی محبت نشده است.

درسنین کودکی مجبور به ترک اسباب بازی ها و ورود به منزل نا امن، مرد فاصله سنی زیادی با دختر دارد و در بیشتر موارد اصلا صدای دختر را نمیشنود و توجهی به خواسته ها و تمایلات دختر ندارد. در بسیاری از موارد برای قدرت نمایی و بهانه جویی شروع به هتاکی میکند و با تهدید و تمسخر باعث سرکوب تمام خواسته‌های دختر میشود.بعضی از مردان اعتقاد دارند که هر چه سن دختر کمتر باشد او مطیع میشود و میتواند دختر را تربیت کند.

کودک همسری پسران

ازدواج در پسران کودک که بلاجبار از دنیای کودکی و شیطنت خودشان بیرون آورده شده‌اند و مجبور به ازدواج هست بیشتر کلمه کودک آزاری اطلاق میشود، کودک باید مسولیت کامل یک زندگی مثل مسولیت مالی، رفاهی، روانی بپذیرد.چون بیشتر توجه مددکاران در مورد دختران است به این دلیل که دخترا اغلب با مردهایی که فاصله سنی زیادی با آنها دارند ازدواج میکنند پسران را در این آسیب میتوان قربانیان خاموش نامید.

برای کاهش کودک همسری چه باید کرد؟

ادامه تحصیلات در کودکان میتواند ازدواج را به تعویق اندازد، در محل تحصیل آموزش‌هایی در مورد رابطه جنسی، آگاهی زنان در مورد رفتارهای جنسی در ازدواج و خارج از ازدواج تغییر دهد. برای بهبود روابط والدین و کودکان همایش و طرح‌هایی ترتیب داده شود، ریشه فقر شکسته شود، سطح مطالعه و آگاهی کودکان و والدین بیشتر شود.